جستجو
Close this search box.

هوش هیجانی چیست؟ | اهمیت هوش هیجانی در رونق کسب‌وکارها

نوشته شده توسط محمد حسین دهقانی
زمان مطالعه این مقاله: 10 دقیقه

شما حتما واژه‌های هوش احساسی یا هوش هیجانی (emotional intelligence) یا (EI) شنیده‌اید اما شاید با تعریف دقیق و کاربرد آن در کسب‌وکارها خیلی آشنا نباشید. در این مقاله ما به‌صورت علمی این مفهوم کاربردی را تعریف خواهیم کرد و با بیان اهمیت هوش هیجانی در رشد کسب‌وکارها، مهارت‌هایی برای رشد هوش هیجانی با شما در میان خواهیم گذاشت. پس با ما همراه باشید و مطالعه این مقاله را از دست ندهید.

فهرست مطالب

هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی (emotional intelligence) به توانایی تشخیص، درک و مدیریت احساسات خود و همچنین درک و تأثیرگذاری بر احساسات دیگران گفته می‌شود. هوش هیجانی به شما در کاهش اضطراب، برقراری ارتباطات مؤثر، همدلی با دیگران، غلبه بر چالش‌ها و حل مشکلات زندگی  با دیگران کمک می‌کند.

افرادی که هوش هیجانی بالاتر و کنترل‌شده‌تری دارند، در زندگی موفق‌تر از دیگران عمل می‌کنند و به دستاورد‌های بیشتری می‌رسند. آن‌ها به‌راحتی احساسات خود را کنترل می‌کنند، آن را هوشمندانه ابراز می‌کنند، انتظارات خود را در زندگی و کسب‌وکار به دیگران بیان می‌کنند، به ارزیابی خود و دیگران می‌پردازند و در نهایت کاملا هنرمندانه به احساسات و انتظارات دیگران پاسخ می‌دهند.

چرا هوش هیجانی مهم است؟

چرا هوش هیجانی مهم است؟

احساسات بدون منطق و کنترل نشده ممکن است باعث بروز رفتارهایی غیر منطقی از ناحیه شما شود. اگر مدیریت احساسات نداشته‌باشید، در تصمیم‌گیری‌های فردی و کاری به‌جای توجه به واقعیات و مصالح، بر اساس احساسات و انگیزه‌های شخصی تصمیم خواهید گرفت و چه‌بسا این تصمیم‌ها در نهایت باعث دور شدن شما از موفقیت در کار و زندگی شود.

اگر شما صاحب کسب‌وکار هستید و می‌خواهید مهارت‌های رهبری خود را ارتقاء دهید، هوش هیجانی برای شما از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار است. هوش هیجانی به شما کمک می‌کند در شرایط حساس و چالش‌زا آرامش خودتان را حفظ کنید و هنگام بروز اختلاف و درگیری در محیط کسب‌وکار، رفتار هوشمندانه داشته‌باشید و اختلافات را در محیط زندگی به همدلی تبدیل کنید. بهبود هوش تجاری رضایت شغلی را در شما و کارکنانتان افزایش خواهد داد.

اگر بخواهیم اهمیت هوش هیجانی را فهرست‌وار توضیح دهیم، باید بگوییم هوش هیجانی به‌شما در محیط کار کمک می‌کند تا:

  • مهم‌ترین مذاکرات را بدون توهین به یکدیگر تجربه کنید.
  • هنگامی‌ که خسته هستید یا استرس دارید، احساسات خود را مدیریت کنید و در راستای مصالح کسب‌وکار گام بردارید.
  • روابط کاری خود با دیگران در محیط کار را بهبود بخشید.
  • نقش یک مربی دلسوز برای دیگران داشته‌باشید و به آن‌ها هم کمک کنید تا هوش هیجانی را درخودشان تقویت کنند و از این رهگذر انگیزه کاری بیشتری در آن‌ها ایجاد شود.
  • محیط کار را از محیط دعوا و اختلاف، به محیط همکاری و تعامل سازنده تبدیل کنید.
  • خوش‌بینی جای بدبینی را خواهد گرفت و اهداف و استراتژی‌های کسب‌وکار با قدرت بیشتری خلق خواهدشد.
  • راحت تر احساسات دیگران را مدیریت کنید و با استدلال‌های منطقی، همکارانتان را در راستای اهداف کسب‌وکار هدایت کنید.

هوش هیجانی قوی باعث می‌شود بتوانید درک درستی از ارتباطات غیرکلامی داشته‌باشید. معمولا قبل از آن‌که یک اختلال در کسب‌وکار تبدیل به بحران شود، نشانه‌های آن در محیط کسب‌وکار (و به خصوص همکارانتان دیده می‌شود) قابل رویت است. اگر شما چنین مهارتی داشته‌باشید، می‌توانید به محض مشاهده نشانه‌ها اقدام کنید و اجازه ندهید مسئله بحرانی شود. مثلا اگر غم یا افسردگی را در چهره یکی از همکاران خود مشاهده می‌کنید، می‌توانید قبل از آن‌که این مسئله در روند کاری سازمان مشکل ایجاد کند، با او سخن بگویید و مسئله را به‌راحتی و بدون دردسر حل‌کنید.

هوش هیجانی باعث می‌شود هر لحظه احساسات خود را رصد کنید و آن را متناسب با وظایفی که در طول روز دارید، مدیریت کنید. مثلا اگر قرار است برای استخدام کارمندان جدید جلسه مصاحبه برگزار کنید و شب قبل را دیر خوابیدید و احساس کسلی دارید، می‌توانید با مدیتیشن، خوردن قهوه یا مواردی از این قبیل به‌خودتان حس شادابی و سرزندگی القا کنید و از فرآیند مذاکره لذت ببرید.

چند مثال کاربردی درباره هوش هیجانی

چند مثال کاربردی درباره هوش هیجانی

در ادامه سه مثال کاربردی از هوش هیجانی پایین و هوش هیجانی بالا را با یکدیگر در میان خواهیم گذاشت:

مثال اول

فرض کنید مریم به‌خاطر مسائل خانوادگی یک‌هفته مرخصی گرفته و پس از یک هفته با وجودی که هنوز نشانه‌های چالش ارتباطی در او وجود دارد به محل کار برمی‌گردد. زهره که رئیس او است با مشاهده این وضعیت:

  • اگر هوش هیجانی پایینی داشته‌باشد، در اولین روز کاری پس از مرخصی بدون این‌که کوچکترین اعتنایی به وضعیت روحی مریم داشته‌باشد، او را به‌کار جدی دعوت می‌کند و تمام کارهایی که در این مدت عقب مانده را به او واگذار می‌کند و توجهی به عواقب کارهای زیادی که به مریم سپرده ندارد.
  • اگر هوش هیجانی بالایی داشته‌باشد، با مشاهده وضعیت مریم و حال ناخوش او بلافاصله او را به یک صحبت دونفره دعوت می‌کند و تمام تلاشش را به‌کار می‌گیرد که حال او خوب شود. حتی اگر مریم نیازمند دو یا چندروز مرخصی اضافه‌تر هست، این‌ اجازه را به‌او می‌دهد و اگر به‌خاطر مسائل قانون کار و … مرخصی ممکن نیست، سعی می‌کند حداقل با او ابراز همدردی کند و کارهای کمتری به او بسپارد.

مثال دوم

فرض کنید میثم یک پروژه برنامه‌نویسی را به تیم برنامه‌نویسی خود سپرده است و آن‌ها نتوانستند در زمان مقرر پروژه را به اتمام برسانند. میثم با مشاهده چنین وضعیتی:

  • اگر هوش هیجانی پایینی داشته‌باشد، مرتبا دیرکرد آن‌ها را به ‌آن‌ها گوشزد می‌کند و آن‌ها را مقصر اصلی ضررهای ناشی از این تأخیر می‌داند و این مسئله به‌معنای واقعی کلمه روی اعصاب کارکنان واحد برنامه‌نویسی است.
  • اگر هوش هیجانی بالایی داشته‌باشد، به‌جای غر زدن و متهم کردن دیگران، جلسه‌ای را با آن‌ها ترتیب می‌دهد و فرآیند برنامه‌نویسی و علت‌های تأخیر آن را از خود کارمندان می‌پرسد و با استفاده از مهارت‌های حل مسئله به‌دنبال راه‌حل‌های ایده‌آل می‌گردند.

مثال سوم

فرض کنید علی برای انجام کارهای دیجیتال مارکتینگ، لازم است افرادی را استخدام کند. در چنین شرایطی علی:

  • اگر هوش هیجانی پایینی داشته‌باشد، در مصاحبه صرفا به نیازهای فوری مجموعه توجه می‌کند و اصلا در فرآیند گزینش کارمند به سایر جنبه‌ها (ویژگی‌های فرهنگی و اخلاقی، تعامل با سایر کارمندان و …) توجهی نخواهد داشت.
  • اگر هوش هیجانی بالایی داشته‌باشد، در گزینش افراد صرفا نیاز سازمان را در نظر نمی‌گیرد و در کنار این مسئله به‌سایر پیوست‌های مهم نیز توجه خواهد داشت. چنین چیزی تقریبا یک اتفاق بی‌نظیر را رقم خواهد زد.

مثال چهارم

فرض کنید هادی در جشن عید نوروز جشنواره‌ای برگزار کرده و اعضای سازمان او نتوانسته‌اند به‌خوبی عمل کنند و جشنواره باعث نارضایتی مشتریان و شرکت‌کنندگان شده‌است. در چنین شرایطی وقتی مشتریان با او تماس می‌گیرند و کاملا صریح عملکرد مجموعه را نقد می‌کنند (یا در کامنت اینستاگرام نقدهای خود می‌نویسند) و حتی ابراز عصبانیت می‌کنند:

  • اگر هوش هیجانی پایینی داشته‌باشد، او هم مانند مشتری با عصبانیت برخورد می‌کند و از الفاظ نادرستی استفاده می‌‌کند که این مسئله باعث می‌شود مشتری برای همیشه ازدست‌برود و دشمنی‌سازی بی‌جا توسط مشتری صورت گیرد (مثلا مشتری ناراضی به فامیل و اطرافیانش توصیه می‌کند که دیگر از هادی خرید نکنند).
  • اگر هوش هیجانی بالایی داشته‌باشد، احساسات خود را کنترل کرده و در کمال سعه‌صدر به صحبت‌های تند مشتریان گوش می‌دهد، سپس یا در صورت صلاحدید علت اشتباهات و قصورات پیش‌آمده را توضیح می‌دهد و یا کاملا صادقانه عذرخواهی می‌کند و قول می‌دهد که در جشنواره‌های بعدی چنین اتفاقاتی تکرار نشود.

مثال پنجم

فرض کنید رضا به‌عنوان مدیرعامل شرکت در جلسه ماهیانه‌ای که با همکاران خود دارد، متوجه کم‌حرفی یکی از همکارانش می‌شود و قضیه برایش غیرطبیعی جلوه می‌کند. در چنین شرایطی:

  • اگر هوش هیجانی پایینی داشته‌باشد، اگر سکوت همکارش مغایر اهداف جلسه نباشد، کاملا بی‌تفاوت از کنار آن عبور می‌کند و به جوانب مسئله توجهی ندارد.
  • اگر هوش هیجانی بالایی داشته‌باشد، کاملا هوشمندانه او را وارد بحث می‌کند و اطمینان حاصل می‌کند که مشکل از ناحیه او (رضا) نیست و احتمالا خستگی و کم‌خوابی باعث عدم مشارکت شده‌است. مثلا هنگام بحث از او می‌پرسد «شما با چنین نظری موافق هستید یا نه»؟ اگر دلیل مسئله چیزی فراتر از خستگی یا کم‌خوابی بود، جلسه خصوصی ترتیب می‌دهد و با او درباره مشکلی که پیش آمده صحبت می‌کند.

مثال ششم

فرض کنید خستگی زیاد نگار به‌خاطر فعالیت‌های زیاد کاری در طول هفته باعث شده روحیه مثبت‌گرایی وی ضعیف شود. او در چنین حالتی وقتی فرآیند پیش‌روی یک محصول یا خدمات را بررسی می‌کند:

  • اگر هوش هیجانی پایینی داشته‌باشد، بدون توجه به خستگی کاری درباره محصول یا خدمت و همچنین عملکرد کارمندان قضاوت می‌کند و علی‌القاعده چون روحیه مثبت‌گرایی وی ضعیف شده، کمتر به خوبی‌ها و نقاط مثبت تمرکز می‌کند.
  • اگر هوش هیجانی بالایی داشته‌باشد، ترجیح می‌دهد بررسی‌های مربوط به محصول یا خدمات را در زمان بهتری انجام دهد و به‌جای برگزاری جلسه‌ بررسی محصول یا خدمات ترجیح می‌دهد استراحت کند.

با مثال‌هایی که مطرح شد، می‌توان ضرورت هوش هیجانی را بیش از پیش تشخیص داد و به اهمیت آن در محیط کسب‌وکار پی‌برد.

ارکان هوش هیجانی کدام است؟
بستن سال مالی در نرم افزار محک
بستن سال مالی در نرم افزار محک

ارکان هوش هیجانی کدام است؟

هوش هیجانی از 5 رکن اصلی تشکیل شده که در ادامه به بیان آن‌ها خواهیم‌ پرداخت:

خودآگاهی

خودآگاهی اصلی‌ترین رکن برای هوش هیجانی است. خودآگاهی به شما این امکان را می‌دهد که نقاط قوت، نقاط ضعف، ارزش‌ها و ضدارزش‌های خود را در محیط کار (و حتی محیط زندگی) شناسایی کنید و بررسی کنید این پارامترها چه‌تأثیری بر سایر همکاران خواهد داشت؟ قبل از این‌که بخواهید بهترین خود را به‌دیگران ارائه دهید، لازم است ابتدا بهترین خودتان را به‌ خودتان هدیه دهید و گام اساسی و مهم در این مسئله، خودشناسی است.

خودتنظیمی

خودتنظیمی (یا خود مدیریتی) یکی دیگر از سرفصل‌های مهم در هوش هیجانی است. خودتنظیمی یعنی توانایی ارائه بازخورد مناسب در پاسخ به محرک‌های بیرونی است. فهرست زیر مجموعه‌ای از محرک‌های بیرونی را تشکیل می‌دهد:

  • سازمانی که در آن فعالیت می‌کنید
  • همکاران
  • آب‌وهوا
  • اتفاقات اجتماعی (سرعت اینترنت، مصوبه صیانت از فضای مجازی، قطعی برق و …)
  • تورم و قیمت دلار
  • بحران‌ها و اتفاقات ناخواسته‌ای که در محیط کسب‌وکار ایجاد می‌شود.

و مواردی از این قبیل. خودتنظیمی یعنی شما بتوانید در مقابل تمام این مواردی که مطرح شد، عکس‌العمل مناسب داشته‌باشید.

انگیزه

انگیزه همان نیروی درونی است که شما را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب می‌رساند. اگر بخواهیم این مسئله را در محیط کسب‌وکار بازتعریف کنیم، باید بگوییم انگیزه یعنی حس و حال انجام کار تا اتمام کامل آن وجود داشته‌باشد. انگیزه رکنی بسیار مهم در هوش هیجانی است و افراد بی‌انگیزه چون حس و حال کاری را ندارند، علی‌القاعده فرصتی برای ارتقاء هوش هیجانی خود پیدا نمی‌کنند.

همدلی

همدلی یعنی توانایی درک کردن دیگران. همدلی با همکاران شما به این معنا است که شما با ویژگی‌های شخصیتی  مثبت و منفی آن‌ها آشنا شوید، ارزش‌ها و ضدارزش‌های آنان را بدانید و هیچ‌گاه به ارزش‌های آنان توهین نکنید و ضدارزش‌های آنان را مستقیما به رخ آن‌ها نکشید.

اگر خودشناسی یعنی تلاش برای شناخت خود، همدلی یعنی تلاش برای شناخت همکاران و همان‌طور که شناخت خود بسیار مهم و اساسی است، شناخت درست دیگران هم بسیار مهم و اساسی قلمداد می‌شود و باید نسبت به آن حساس بود. همان‌طور که خودتنظیمی مرتبط با خودشناسی است، مدیریت ارتباط با همکاران (رکن پنجم هوش هیجانی) مبتنی بر همدلی با دیگران خواهد بود.

مدیریت ارتباط با دیگران

مدیریت ارتباط با دیگران به‌معنای برخورد مناسب و درست با همکاران می‌باشد؛ به‌گونه‌ای که اهداف کاری سازمان محقق شود. مدیریت ارتباط با دیگران نیازمند همدلی با دیگران است و شما زمانی می‌توانید ارتباط سازنده‌ای با همکاران خود داشته‌باشید که شناخت درستی از آن‌ها داشته‌باشید.

نکته. پیش‌نیاز اصلی همدلی و ارتباط سازنده با دیگران، خودشناسی و مدیریت خود است. اگر در خودشناسی شکست بخورید و نتوانید احساسات خودتان را مدیریت کنید، توانایی شناخت دیگران و تعامل سازنده با آنان را نخواهید داشت.

مهارت‌هایی برای ارتقاء هوش هیجانی

مهارت‌هایی برای ارتقاء هوش هیجانی

هوش هیجانی مانند سایر مهارت‌های مفید در کسب‌وکار آموختنی است و برای افزایش هوش هیجانی روش‌های متعددی وجود دارد که در ادامه به بررسی برخی از این روش‌ها خواهیم پرداخت.

افزایش خودآگاهی

همان‌طور که مهم‌ترین رکن هوش هیجانی خودآگاهی است، مهم‌ترین روش برای ارتقاء هوش هیجانی هم افزایش خودآگاهی است. هنگامی که شما شناخت بهتری از خودتان داشته‌باشید، علی‌القاعده عملکرد بهتری خواهیدداشت و در نتیجه اتفاقات بهتری برای شما رقم خواهدخورد.

برای این‌که در خودشناسی قوی شوید، می‌توانید در آزمون‌های شخصیت‌شناسی شرکت کنید و ببینید شخصیت شما چه‌ویژگی‌هایی دارد؟ نقاط قوت و نقاط ضعف شخصیت شما چیست و شما چگونه می‌توانید نقاط قوت خود را تقویت کنید و از نقاط ضعف دور شوید؟ البته باید در کنار این مسئله به حافظه تاریخی خودتان هم مراجعه کنید و خودتان نقاط مثبت و نقاط منفی شخصیتتان را حدس بزنید.

مراقبه و محاسبه

برای رسیدن به شخصیت مطلوب، باید ابتدا شخصیت موجود را به‌درستی بشناسیم و تحلیل کنیم. شما به‌عنوان صاحب کسب‌وکار اگر می‌خواهید در مدیریت اقدامات قوی باشید و به شخصیت مطلوب برسید، ابتدا باید شرایط موجود را بررسی کنید و اقدامات فعلی خود را شناسایی کنید و در این راستا راهی جز مراقبه وجود ندارد. مراقبه همان خودهشیاری به معنای ارزیابی لحظه‌به‌لحظه عملکردها است. اگر چنین حالتی در شما ایجاد شد، به‌راحتی می‌توانید عملکرد خود را در پاسخ به محرک‌های مختلف شناسایی کنید، مثبت‌ها را شناسایی و تقویت کنید و منفی‌ها را در نهایت از خودتان دور کنید.

استفاده از اهرم رنج و لذت

اهرم رنج و لذت یک روش جذاب برای کنترل انگیزه در راستای تحقق اهداف شخصی و کاری است. استفاده از این اهرم بسیار ساده است. برای این‌که از این اهرم در راستای ارتقاء هوش هیجانی استفاده کنیم، لازم است دو تصویر ذهنی را به‌صورت کاملا شفاف برای خودمان ترسیم کنیم:

  • حالت ایده‌آل شما که در اوج هوش هیجانی قرار دارید؛ شما باید این حالت را با تمام ویژگی‌ها و ظرافت‌هایش تصور کنید. چه تصویر ایده‌آلی از خودتان دارید؟ چگونه رفتارهای خودتان را مدیریت می‌کنید؟ چه‌قدر انگیزه در شما بالا است؟ چه‌میزان در اوج همدلی با همکاران خودتان هستید؟ چگونه می‌توانید بهترین خودتان را در تعامل با دیگران ارائه دهید و از لحظه‌لحظه‌های زندگی لذت ببرید؟!

هرچه تصاویری که در ذهن شما ترسیم می‌شود عمیق‌تر و جزئی‌تر باشد، نتیجه بهتری خواهید گرفت.

  • حالت نامطلوب شما که هیچ بهره‌ای از هوش هیجانی ندارید؛ تمام سؤالاتی که در بخش بالا مطرح شد را به‌صورت منفی از خودتان بپرسید و تصاویر ذهنی از خودتان بسازید که در آن نه شناخت درستی از خودتان دارید، نه مدیریت درستی بر رفتارهای خود در مواجهه با محرک‌ها دارید، نه انگیزه لازم در شما هست، نه می‌توانید با دیگران درست همدلی کنید و نه ارتباط درستی با آن‌ها داشته‌باشید.

هنگامی که این دو تصویر ذهنی را با جزئیات ترسیم کردید، باید به‌صورت مستمر این دو تصویر را در ذهن مرور کنید و در صورت موفقیت در هوش هیجانی از چه مزایایی برخوردارید و اگر هوش هیجانی پایینی داشته‌باشید، چه محرومیت‌هایی به سراغ شما خواهد آمد. استمرار این تمرین انگیزه شما را در راستای ارتقاء هوش هیجانی تقویت خواهد کرد.

استفاده از دوره‌های آموزشی با موضوع ارتباطات

همان‌طور که بارها و بارها در مقالات مختلف گفته‌شد، ارتباطات کلید طلایی موفقیت در کار و زندگی است و افرادی می‌توانند در ارتباطات با دیگران موفق باشند که بلد باشند چگونه ارتباط برقرار کنند؟ از آن‌جا که ارتباطات هم مانند سایر مهارت‌ها (از جمله مهارت هوش هیجانی) قابل یادگیری است، شما می‌توانید با شرکت در دوره‌های آموزشی مرتبط با زمینه ارتباطات موفق شوید. توجه به دو نکته هنگام شرکت در دوره‌های آموزشی ضروری است:

الف. باید بدانید دانش و لوازم آرایش بسیار با یکدیگر شباهت دارند. هر دوی آن‌ها زمانی خودنمایی می‌کنند که به‌‌کار گرفته‌شوند (یا به‌اصطلاح اپلای شوند). پس اگر می‌خواهید در دوره‌های آموزشی مختلف شرکت کنید، باید نسبت به این مسئله (عمل کردن به توصیه‌ها) بصیرت لازم را داشته‌باشید.

ب. یکی از سرفصل‌های مهم زیرمجموعه ارتباطات، مذاکره کردن است. جمله معروفی وجود دارد با این مضمون که «شما چیزی را که لیاقت‌ داشته‌باشید به‌دست نمی‌آورید؛ بلکه به‌چیزهایی می‌رسید که برای آن مذاکره کرده‌باشید». مذاکره برای ارتباط سازنده با همکاران و سایر شرکت‌ها بسیار مهم و ضروری است. شما زمانی می‌توانید در مذاکره موفق عمل کنید که مذاکره کردن را به شیوه‌ای کاملا حرفه‌ای یاد بگیرید. پس بر شما یادگیری دانش مذاکره!

مطالعات آزاد در زمینه شخصیت‌شناسی دیگران

این مسئله به شما کمک می‌کند تا راحت‌تر با دیگران همدلی کنید. در اینترنت منابع متعددی در این زمینه وجود دارد؛ با این حال شما می‌توانید در دوره‌های آموزشی مرتبط با این مسئله شرکت کنید (هر چند فراموش کنید شرکت در دوره آموزشی بدون اجراکردن توصیه‌ها هیچ فایده‌ای ندارد).

دریافت بازخورد از دیگران

شاید بهترین راه برای بررسی تمام ارکان هوش هیجانی بازخورد گیری از دیگران باشد. بازخورد گیری بسیار مهم است و تصویری واقعی از شما توسط اطرافیان و دلسوزان شما ارائه می‌دهد. اگر می‌خواهید در فرآیند بازخورد گیری از دیگران موفق باشید، از توصیه‌های زیر حتماً استفاده کنید:

  • از افرادی بازخورد بگیرید که واقعا دلسوز شما هستند و نسبت به شما خیرخواه می‌باشند.
  • سعه صدر خود را در بازخورد گیری بالا ببرید.
  • صرفا به‌دنبال نکات مثبت شخصیت خودتان نباشید. صادقانه از مخاطب خود بخواهید که شما را نقد کند.
  • از آن‌ها بخواهید پس از اتمام جلسه رفتارهای شما را مرتبا رصد کنند و تغییرهایی که مرتبا در شما شکل می‌گیرد را با شما در میان بگذارند و احساس مثبت این مسئله را به شما منتقل کنند.

صحبت با مشاور و کمک خواستن از او

اگر بتوانید از روش‌های 6 گانه بالا استفاده کنید، شاید اساسا نیازی به این‌مرحله نداشته‌ باشید؛ با این حال اگر احساس می‌کنید از روش‌های بالا نمی‌توانید هوش هیجانی خود را ارتقاء دهید، می‌توانید با یک مشاور جلسات متعددی داشته‌باشید و با استفاده از توصیه‌های وی، هوش هیجانی خودتان را بالا ببرید.

ارزیابی هوش هیجانی کارمندان

ارزیابی هوش هیجانی کارمندان

برای ارزیابی هوش هیجانی کارمندان معمولا دو راه کلی وجود دارد:

  • استفاده از پرسش‌نامه؛ شما می‌توانید با استفاده از پرسش‌نامه‌هایی که در آن سؤالاتی درباره شیوه مواجهه با مسائل مختلف وجود دارد استفاده کنید و میزان هوش تجاری کارمندانتان را ارزیابی کنید. پرسش‌نامه‌ها معمولا هنگام مصاحبه یا به‌صورت دوره‌ای (سالانه یا شش‌ماهانه یا فصلی) توزیع می‌شود و هوش تجاری کارمندان و یا متقاضیان با توجه به شیوه پاسخی که ارائه می‌دهند، حدس زده می‌شود.

در چنین حالتی صاحب کسب‌وکار می‌تواند با توجه به نیاز سازمان خود، دوره‌های آموزشی متناسب را برای کارمندان تدارک ببیند.

  • حضور میدانی مشاور و یا بیزینس‌کوچ؛ یکی دیگر از راه‌های کاربردی در این زمینه استخدام مشاور یا بیزینس‌کوچ در محیط کار است. حضور مشاور با تجربه و بررسی میدانی شیوه عملکرد کارمندان توسط وی به شما کمک می‌کند تا به‌ تحلیل دقیق‌تری درباره هوش تجاری کارمندانتان برسید. هرچند چنین مسئله‌ای نیازمند هزینه بیشتر است اما در برخی موارد چنین هزینه‌هایی ارزش‌مند است.

البته اگر می‌خواهید از این روش استفاده کنید، باید بدانید در تحلیل رفتار اشخاص ممکن است اختلاف‌نظرهای متعددی بین مشاور و بیزینس‌کوچ (و یا سایر افراد) وجود داشته‌باشد و شما باید برای این مسئله تدبیر درستی بیندیشید تا این فرصت ارزشمند به تهدید تبدیل نشود.

هوش هیجانی و حسابداری

هوش هیجانی و حسابداری

اگر در کسب‌وکار خود حسابدار استخدام کرده‌اید، حتما باید بر روی هوش هیجانی او سرمایه‌گذاری ویژه‌ای داشته‌باشید، و الا ممکن است محاسبات مالی شما دچار اشکال شود و شما اطلاعات دقیقی از روندمالی خود نداشته‌باشید. البته این‌روزها امکانات مختلفی وجود دارد که به شما کمک می‌کند کمتر نگران میزان هوش هیجانی حسابدار خود باشید. یکی از این امکانات، نرم‌افزارهای حسابداری هستند.

البته اگر کسب‌وکار شما کوچک یا متوسط است، می‌توانید از نرم‌افزار حسابداری محک استفاده‌کنید. نرم‌افزار حسابداری محک در خدمت شما است تا بتوانید محاسبات مالی خود را (چه توسط خودتان و چه توسط حسابدار) با استفاده از این نرم‌افزار انجام دهید. نرم‌افزار حسابداری محک با کاربری ساده و پشتیبانی قابل‌قبول در خدمت شما است و محاسبات مالی شما را با کمترین میزان خطا‌پذیری انجام خواهد داد. برای آشنایی بیشتر با سری محصولات نرم‌ افزار حسابداری محک، می‌توانید به آدرس زیر مراجعه کنید:

البته لازم به‌ذکر است که نرم‌افزار حسابداری محک افزونه‌هایی دارد که به شما در انجام سریع‌تر و بهینه‌تر محاسبات مالی کمک می‌کند. در ادامه و با استفاده از آدرس زیر می‌توانید با این افزونه‌ها بیشتر آشنا شوید:

از هوش هیجانی خود برای رونق کسب و کارتان بهره ببرید

امیدواریم با مطالعه مقاله ای که تهیه و ارائه شد با مفهوم و ضرورت هوش هیجانی بیش از پیش آشنا شده‌ باشید و با استفاده از تمرین‌هایی که در این مقاله گفته‌شد، بتوانید هوش هیجانی خود را ارتقاء دهید. گروه نرم‌ افزاری محک بهترین‌ها را برای شما آرزومند است. انتقادات و پیشنهادات شما راهگشای ما برای تولید مقالات بیشتر و بهتر خواهدبود.

منابع : indeed

برای دریافت جدید ترین مقالات، ایمیل خود را وارد کنید:

با نشر این محتوا، جامعه وبلاگ محک را گسترش دهید

محمد حسین دهقانی
محمد حسین دهقانی
آمده ام تا زندگی کنم
مالیات بر درآمد اتفاقی چیست؟ معافیت‌های مالیاتی

مالیات بر درآمد اتفاقی چیست؟ معافیت‌های مالیاتی

زمان مطالعه این مقاله: 4 دقیقه مالیات بر درآمد اتفاقی یکی از انواع مالیات‌های مستقیم است که به درآمدهای غیر منتظره و غیر شغلی اشخاص حقیقی و حقوقی تعلق می‌گیرد. این نوع درآمدها در مقابل درآمدهای مستمر مانند حقوق و دستمزد قرار دارند. هرگاه شخص حقیقی

اطلاعات بیشتر
مالیات بر درآمد چیست؟ انواع مالیات بر درآمد

مالیات بر درآمد چیست؟ انواع مالیات بر درآمد

زمان مطالعه این مقاله: 5 دقیقه مالیات بر درآمد نوعی مالیات مستقیم است که توسط دولت بر درآمد اشخاص حقیقی و حقوقی اعمال می‌شود. این نوع مالیات دارای انواع مختلفی است که در ادامه مطلب به آن خواهیم پرداخت. نرخ مالیات بر درآمد بر اساس درآمد

اطلاعات بیشتر
مالیات بر درآمد املاک و مستغلات چیست؟

مالیات بر درآمد املاک و مستغلات چیست؟

زمان مطالعه این مقاله: 5 دقیقه مالیات بر درآمد املاک یکی از مباحث مالیاتی مهم و تخصصی است. فرقی نمی‌کند امسال یا چند سال دیگر، قوانین مالیات بر درآمد املاک اغلب، در راس مهم‌ترین انواع مالیات بر درآمد قرار دارد. شاید گره خوردن قوانین مالیات املاک

اطلاعات بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

جستجو

مشاهده رایگان دمو نرم افزارحسابداری